• وبلاگ : قلب ِ اروند
  • يادداشت : فرق آهو با ببيي و حمار
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + غريبه 
    به نظر من هم محمد علي درست ميگويد ولي ما هميشه عادت داريم از ديگران بت بسازيم . و نسبت به افراد تعصب داريم . اين تعصب شما به آن شخص نميگذارد حقيقت را بپذيريد .
    پاسخ

    من هيچ تعصبي به آقاي پناهيان ندارم و حتي همين روزها گاهي وسط سخنرانيشون برخلافشون با دوستام حرف ميزنم.يا حتي موضع سياسي شون رو هم نه رد ميكنم نه ميگم درسته؛چون هنوز از لحاظ سياسي چيزي نميفهمم.
    + محمدعلي 
    در مورد "مدرن سخن گفتن" يادم رفت منظورم را بنويسم:
    ببينيد بر اثر تسلط فرهنگ اومانيستي غرب بر اذهان عموم جامعه ما که ادعامي کند انسان ذاتا داراي کرامت است حال چه کافر باشد چه مومن. اينگونه شبهات پيش مي آيد که چرا خداوند به عده اي توهين کرده؟! و بعضي روحانيون به جاي اينکه شبهه را ريشه اي پاسخ گويند که انسان گرچه قابليت کرامت دارد اما اگر به اختيار خودش مسير کفر و شرک و نفاق را انتخاب کرد ديگر بالفعل مکرّم نيست و مستحق لعن و عذاب و ...است ـ آنطور که خداوند صلاح بداند ـ , دچار توجيهات عجيب مي شوند و سعي مي کنند اصل شبهه را انکار کنند مثلا مي گويند اينها اصلا توهين نيست و ...!
    به هر حال اين بزرگواران يا پاسخ به اين وضوح را نمي دانند يا مي دانند و اما مصلحت! را در بيانش نمي دانند.
    اين گونه شبهات و پاسخهاي ناموجه چيزي نيست که اولين بار از سخنران فوق شنيده باشم بلکه مطلبي شايع است و مشابهات بسياري دارد. مثلا در شبهه غلام و کنيز يا بلاها و ...
    پاسخ

    ولي من از اينكه گفتند توهين نيست برداشتم اين بود كه توهين هست و ايشون از قصد به صورت طنز برعكسش رو گفتند تا ما بفهميم وقتي اعمالمون خراب شد چجور ادمهايي هستيم.چون دقيقا قبلش داشتند راجع به اينكه انسان بايد خودش را بسازد صحبت مي كردند.من زياد سخنراني هاي ايشون رو گوش دادم و مدل ايشون اينه كه برخي حرف ها رو به طنز برعكس ميگن.ديگران رو نميدونم ولي من خودم ميفهمم منظورشون از اون طنز چيزه ديگه ايست.
    + محمدعلي 
    به نام خدا
    سلام
    با سپاس از عنايت شما
    يکبار ديگر متن فوق را مطالعه کردم تا اگر اشتباه کرده ام اصلاح کنم. دقت کنيد آنچه که در اينجا از آن سخنراني آورده ايد نقد مي کنم. اين مقدار, معنا و مفهومش ـ آنطور که شما گزارش کرده ايد ـ کاملا تام و روشن است و نيازي نيست که بنده در آن جلسه بوده باشم و ساير سخنان را شنيده باشم. و بعيد است که در گزارش شما آن مقدار تغيير اساسي رخ داده باشد که معنا را کاملا برعکس کرده باشد. به هر حال طبق گزارش شما
    ايشان گفته:
    "اون وقت که الاغ مثل الان توهين محسوب نمي شد."

    ببينيد ايشان ميگويد آن موقع الاغ توهين نبوده. من به همين اشکال دارم. مي گويم خداوند که ميگويد مثل الاغ بار کتاب حمل مي کنند! مي خواهد آنها را بکوبد. ميخواهد بگويد همچون الاغي که نمي فهمد و کتاب سودي برايش ندارد اينها هم چنين هستند.
    يا آنجا که ميفرمايد همچون چارپا بلکه گمراه تر هستند. اگر چارپا را به قصد خوار نشان دادن آنها نگفته بود چرا بعدش مي فرمايد: بلکه گمراه ترند!؟ پس معلوم مي شود چارپا را که گفته براي پست معرفي کردن آنها بوده.

    توجه کنيد سخنران در مقام مثال دچار اشتباه واضحي شده مي گويد:
    "
    اونوقت يکي به طرف مي گفت فلاني الاغتو بهم قرض بده مثل اين بود که الان يکي بگه فلاني!زانتيا ات رو ميدي يه دور بزنم؟" !
    در حاليکه اصلا بحث اين نيست که کسي به جاي زانتيا اون موقع الاغ داشته و مسلما اگر بهش ميگفتي تو الاغ داري توهين نبوده. بحث اينه که اگر بهش ميگفتي تو خودت مثل الاغ هستي آيا اين هم توهين نبوده؟؟؟!!!
    خداوند نمي گويد آنها الاغ سوار مي شدند بلکه مي فرمايد: خودشان همچون الاغ هستند.! ـ دقت کنيد ـ
    بعد مي گويند:

    بهش گفتم الان يکي به شما بگه آقا شما چقدر شبيه آهو هستي ناراحت ميشي؟

    نه حاج آقا ناراحتي نداره.

    _خب آهو فرقش با بَبَيي و الاغ چيه؟

    به نظرم سوال کننده بايد فورا مي گفت فرقش اينه که ما اگر کسي را به آهو تشبيه مي کنيم به خاطر زيبايي چشمانش يا به خاطر تيزرو بودنش است و به همين دليل اين تشبيه توهين محسوب نمي شود. اما وقتي به کسي بگوييم چون به علمت عمل نمي کني همچون الاغ هستي که بار کتاب دارد مسلما داريم توهين مي کنيم. که البته وقتي خداوندچنين ميگويد پس آن گروه واقعا چنين هستند و مستحق چنين سخني مي باشند.

    خواهر بزرگوارم بنده اين مقداري را که شما به اين شکل گزارش کرديد نقد کردم. آيا برداشت شما يا هر کس ديگر از گزارش فوق و آن جملات واضح چيزي غير از برداشت من است؟

    به هر حال بر خلاف گماني که درباره برادر ايماني خود برده ايد بنده هميشه سعي کرده ام به سخن توجه کنم تا صاحب سخن و به همين دليل در مورد ساير نکاتي که از آن سخنران گزارش کرده ايد نقدي نداشتم چرا که ايرادي نديدم.

    معتقدم که از هر کس مي توان استفاده نمود اما شرط دارد و در هر مرحله اي رجوع به هر کس صحيح نيست. معتقدم اگر انسان مباني اعتقادي کاملا دستش آمد بعد شايد براي استفاده از بعضي نکات و روشها بتوان به ديگراني که آن مباني را ندارند مراجعه کند اما براي کسي که مباني دستش نيامده اين رجوع مي تواند خطرناک باشد. کافيست يک نکته کليدي نادرست در بين سخناني صحيح گفته شود و مسير عقايد فرد را منحرف کند.

    اميدوارم شما هم اگر شخصيت بنده را دچار اشکال مي دانيد و مرا فردي "ناظر به من قال" مي دانيد اما خودتان سعي کنيد نقد مرا بدون لحاظ اين اشکال شخصيتي ام بنگريد و قضاوت بفرماييد.

    موفق باشيد

    پاسخ

    سخنانتان قابل تامل است.ممنون
    + محمدعلي 
    به نام خدا
    سلام
    اينکه بگوييم لفظ حمار اصلا توهين نيست واقعا حرف عجيبي است!!!
    در قرآن بلعم باعورا را به سگ تشبيه کرده که چه سراغش روي و چه رهايش کني باز هم پارس مي کند!
    و به علماي ناعامل يهود مي گويد همچون خراني هستند که بار کتاب دارند! يعني چي؟ يعني اينکه مثل حمار نمي فهمند و از بار خود بهره نمي برند!
    کافران را گفته : إن هم کالانعام بل هم أضل سبيلا
    يعني از چارپايان هم پست ترند. آيا اين عبارات مثل اين است که به کسي به خاطر زيباييش يا تيزرو بودنش بگوييم آهو؟؟؟!!!
    واقعا حرف عجيبي است و معلوم است اينطور حرفها تنها ناشي از آن است که سخنران يا جواب شبهه را نمي داند يا مي خواهد تحت تاثير جو روزگار پاسخي به ظاهر مدرن و اتو کشيده به طرف بدهد!
    اما پاسخ آن شبهه:
    توهين يعني کسي را موهون و پست ناميدن. پس توهين وقتي بده که کسي پست و بد نباشه ولي شما اونو پست و بد بنامي
    مثلا اگر به کسي که واقعا ظالمه بگيم اي ظالم توهين بد نکرده ايم بلکه واقعيت را گفته ايم!
    حال اگر خدا يا اولياي او که به حقيقت هر انساني آگاهند به او بگويند اي احمق, يا اي نامرد يا ...توهين بد نيست بلکه واقعيت است.
    البته مسلما اگر خداوند يا اولياي او به فردي چنين بگويند به هدف دل خنک شدن خودشان نيست بلکه هدفي تربيتي براي آن فرد و يا ديگران است. همچون مثالهاي فوق در قرآن يا مواردي که در نهج البلاغه و ...هست که ائمه به کسي فرموده اند اي نادان و...
    البته اينکه به ما دستور داده باشند حتي به کساني که واقعا مستحق بعضي الفاظ هستند آن الفاظ را نگوييم دلايل ديگر تربيتي دارد نه اينکه اساسا هيچ واقعيتي را درباره هيچکس نبايد گفت حتي اگر خدا يا اولياي معصومش بخواهند بگويند!
    پاسخ

    باسلام.چيزي كه شما از اين سخنراني گرفته ايد با چيزي كه من گرفته ام تفاوت دارد.مندو كلمه از ايشان نوشتم نميتوانم تمام جو مجلس و تمام سخنانشان در اينمورد را كه اينجا بياورم.بنظرم اين قضاوتتان بخاطر تنظر الي من قال شما و هم فكرانتان است.ژناهيان اصصلا حرفهاش مدرن و اتو كشيده نيست.