• وبلاگ : قلب ِ اروند
  • يادداشت : مختار نامه1
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پسري از نسل فاطمه س 

    با سلام

    من براي پاسخگويي به شبهات ذهني شما ابتدا بايد جواب سوالات زير را جويا شوم:

    1) آيا شما اصل ولايت فقيه را قبول نداريد ، يا با رهبري امام خامنه اي مشکل داريد؟

    2) تعريف شما از ولايت فقيه چيست؟

    جواب سوالات فوق را بدهيد تا پاسخ شبهاتتان را بدهم.

    در ثاني به عنوان يک برادر بزرگتر به شما نصيحت مي کنم که تا زماني که نسبت به يک مسئله يقين نداريد ، آن را در مکان هاي عمومي اعلام نکنيد ، چون اگر حرف شما اشتباه باشد تهمت محسوب شده و نه تنها خود را تباه کرده ايد بلکه اذهان عده اي زود باور ( که مطلب شما را مي خوانند) نيز منحرف خواهيد کرد و اين باعث مي شود که ايمانتان به باد رود.

    همانطور که اسلام نيز دستور ميدهد اگر وارد مسجدي شديد و يقين داشتيد که امام جماعت عادل نيست ، باز براي حفظ اتحاد نمازتان را با نمازگزاران به وحدت بخوانيد تا ذهنيت مردم به آن امام جماعت فاسق خراب نشود.

    حال اين اسلامي که براي يک امام جماعت نا عادل اين همه احترام قائل است ، آيا اجازه مي دهد که شما بدون علم به بد بودن يک مرجع جامع الشرايط از روي حدسيات خود در مکان هاي عمومي او را رد کنيد و ذهن عده اي را بر عليه او بشورانيد؟

    به نظر من که اين خلاف مسلماني است و اگر حرف شما غلط باشد ( که به نظر من صد در صد اشتباه است) به سرنوشت شلمغاني دچار خواهيد شد.

    داستان شلمغاني به شرح زير است:

    شلمغاني از علماي بزرگ زمان غيبت صغري امام زمان عج بود. اين عالم آنقدر از نظر علمي و مرتبه در اوج بود که مي گفت من حتما نائب خاص امام زمان عج مي شوم. وقتي که امام زمان عج شلمغاني را به عنوان نائب خاص خود انتخاب نکرد ، شلمغاني شروع کرد به مخالفت با نائب خاص امام زمان (عج) . تا اينکه امام زمان عج طي توقيعي فرمود: شلمغاني مرتد است.

    چه کسي فکرش را مي کرد عالم بزرگي چون شلمغاني توسط امام زمان عج مرتد اعلام شود؟ و اين نيست جز عاقبت مخالفين با نائب حضرت عج

    حال شما خواهرم!

    اگر به فرض ، يقين هم داشته باشيد که مثلا آقاي فلاني براي نائب امام زمان عج بودن لياقت ندارد ، باز هم حق اظهار آن را نداريد ، چه رسد به اينکه يقين به گفته هايتان هم نداشته باشيد.( چون اظهار بعضي از مسائل مفاسدش بيشتر است)

    در ثاني من و شما در حدي نيستيم که بتوانيم ارجعيت ايشان براي نيابت حضرت مهدي عج را تشخيص دهيم. همانطور که يک پزشک نمي تواند در مسائل تعمير ماشين تخصصي نظر دهد.

    بحث اثبات صلاحيت رهبر بودن يک بحث تخصصي است و من و امثال من ، با چند سال درس خواندن نمي توانم از پس تشخيص آن بر آيم.

    اين تشخيص بر عهده مجلس خبرگان است. چون همه آنها مراجع جامع الشرايط هستند و بر ملاک ها و فنون انتخاب رهبر وارد و واقفند.

    شايد بگويي که مجلس خبرگان را مردم انتخاب مي کنند ، در حاليکه مردم تخصصي در تشخيص اعلميت و واجد شرايط بودن ندارند ، پس اين انتخاب ممکن است غلط باشد؟

    من اين گفته را رد مي کنم. چون مردم فقط اعضاء مجلس خبرگان را مشخص مي کنند. يعني ابتدا گروهي اعلميت و جامع الشرايط بودن کانديدهاي مجلس خبرگان را تأييد مي کنند و بعد مردم از بين مثلا ده نفر مرجع جامع الشرايط ، پنج نفر را به عنوان نماينده انتخاب مي کنند. به عبارت ديگر رأي مردم نوعي اولويت بندي در انتخاب مراجع جامع الشرايط است يعني مردم با علم به اينکه همه ي اينها جامع الشرايط و مرجع بودنشان تأييد شده به پاي صندوق رفته و طبق نظر خود بهترين ها را انتخاب مي کنند.

    باز اگر سوالي بود در خدمتيم

    در سايه سار امن ايمان

    پاينده باشيد و جاودان

    التماس دعا

    پاسخ

    من اصل ولايت فقيه رو قبول دارم.اگه ميخواهيد رد اش کنم که راحت دري وري بگوييد!
    اگر چيزي بر اين مبني نوشته ام به دليل اين است که اکثر شما و امثال شما بيدليل ولايت مطلقه را پذيرفته ايد.من نه رد ميکنم و نه موافقم.نظريه اي هم نميدهم.فقط فکرم را مينويسم.و مردم هم حتتتما فکر دارند و هرچيزي را سريعا عقيده ي خود نميکنند.که اگر بگوييد همچين کاري انجام ميدهند اين وبلاگ که هييييچ!سايت ها و خبرگزاري هاي بيگانه ي معاند اسلام را بچسبيد.
    يادتون هست که جناب صانعي که الان سنگ از مرجعيت افتادنش را به سينه ميزنيد و ميگوييد مرجع نيست، در همين مجلس خبرگان بود؟!
    نکند مردم مي توانند بدون علم بفهمند مجتهد جامع الشرايط کيست و چيست؟
    من سعي ميکنم ديگر از اين بحث ها در وبم نگذارم.نه براي منحرف نشدن اذهان مردم بلکه به دليل داغ بودن الکي برخي و تلف شدن وقتم در هنگام ديدن کامنت هاي شووور دار و بيدليل آنها.
    + هم نظر باپسري از نسل فاطمه س 

    سلام

    شمايي که ولي فقيه مارو خليفه اي همچون معاويه مي پنداريد

    حتما حسن ع يا حسين ع گونه اي امروزي ميشناسيد که
    اينطوري قياس کرديد

    اگه خليفه ي زمان رو امام خامنه اي مي پنداريد

    پس امامت از آن کيست؟

    قياستون اصلا قابل قبول نيست

    خداهدايتمون کنه

    التماس دعا

    پاسخ

    در زمان ابوبكر و عمر و عثمان؛ خليفه ي آنها امام شان بود؟خليفه ،خليفه بود و امام،امام.نخير من آقاي خامنه اي رو همچون معاويه نميدانم.ولي نائب بر حق امام زمان عج نيز نميپندارم.مگر هركه را براي نيابت امام زمان رد كنيم او فردي است همچون معاويه؟ فردي ميتواند مثل مثلا آقاي مكارم شيرازي هم باشد و فردي به اصطلاح مومن باشد ولي بودن او در جايگاه نيابت امام زمان عج درست نباشد!
    + چه جالب 
    خانم نويسنده ي وبلاگ که نوشتي امام حسن معصوم بودند و ولي فقيه ما معصوم نيست . لطف کن دليل بياور که ائمه معصوم بودند . اگر معصوم بودند آنهمه العفو العفو ائمه براي چه بود ؟ لطفا دلايل قانع کننده بياور بعد از همه دليل بخواه .

    سلام عليکم

    اسم وبلاگت رو گذاشتي قلب اروند اما متاسفانه از مرام اهالي اروند( شهداي بزرگوار) هيچي نمي دوني

    هيچي نمي دوني که به ولي فقيه توهين مي کني

    محض اطلاع بايد بهت بگم که نقطه مشترک همه شهدايي که رفتن تا امثال شما بتونن با آزادي زندگي کنن ، عشق به ولايت بود.

    شايد نشنيدي که شهيد محمد ابراهيم همت فرمود: من فقط يه پيام دارم و اونم اينه که در زمان غيبت اطاعت از ولايت فقيه داشته باشيد.

    يا شايد يادت رفته که شهيد صياد شيرازي دعاي قنوتش اللهم احفظ قائدنا الخامنه اي ( خداوندا رهبر ما خامنه اي را حفظ بفرما) بود.

    به نظر من يا مطالعه زندگي شهدا يا اعتقادت رو اصلاح کن يا حداقل نام وبلاگت رو عوض کن تا دل شهدا رو بيشتر از اين به درد نياري

    التماس دعا

    پاسخ

    شهدا معصوم نبودند ممكن بود خطا بكنند .توهيني به ولي فقيه مي بينيد در اينجا؟! نام ببريد با ذكر مورد تا اصلاح شود.شهداي اروند اي كه منرا زنده كردند شهدايي بودند كه از دنياي محدود ما كوچ كرده اند و پرده هاي جهل و غفلت از چشم هايشان كنار زده شده است.اگر به اينجا رسيده ام كه بدون دليل فردي را ولي خودم نميدانم در ادامه ي راه خصوصي اي است كه از ابتداي زنده كردنم همين شهداي اروند برايم باز كرده اند.من هيچ اعتقادي به الهي بودن يا نبودن خوب بودن يا بد بودن مومن بودن يا ظاهر الصلاح بودن اين فردي كه شما به او ميگوييد ولي فقيه ندارم.توهيني هم ندارم.و نه دعوايي.دعوا و بحث من با مدعيانپيروي از اين فرد است كه نميتوانند بنده را قانع كنند و براي اثبات او هي از خواب و رويا و مكاشفه و از اين جور چيزهايي كه شيعه آن را حجت نميداند اشتفاده مي كنند. ميبينيد كه اينهمه مدعي پيروي از اين فرد وجود دارد اما دريغ از يكنفر كه بيايد و تخصصي بحث ولايت فقيه را با تمام شبهات و خوبي ها و بديهايش باز كند و كارگاه آموزشي بگذارد.اگر كتاب انسان كامل را خوانده باشيد مي بينيد كه استاد مطهري چگونه مكتب هاي مختلف را با بي طرفي نقد كرده اند خوبي ها و بديهايش را گفته اند و درآخر هم با استناد به كتب معتبر و استدلال عقلي نظر اسلام را گفته اند.الان كيست كه بيايد و اينچنين كلاسي بگذارد؟!نگوييد ولايت فقيه بدي ندارد كه حجاب هم بدي دارد ولي خوبي اش بر بدي اش ارجح است و ولايت فقيه هم ممكن است اينطور باشه.خلاصه اينكه چقدر مردم و ما زود قضاوت كننده شده ايم.!
    + .... 
    نميدونم چرا پيامم ناقص آمده بود. به هر حال عرض کردم.بله اگر حسن عليه السلام را خداوند به امامت نصب نکرده بود از اين جهت که امام نبود با معاويه فرقي نداشت. اما صرفنظر از اين آيا شخصيت پليد معاويه با شخصيت حسن بن علي عليه السلام قابل مقايسه است؟! مثلا امام حسن را قبل از امامتش در نظر بگيريد و با معاويه در همان دوران مقايسه کنيد!
    مسلما منظور شما هم همان مساله امامت است که بايد به نصب الهي باشد. نه اينکه بخواهيد تفاوت دو شخصيت را انکار کنيد.
    پاسخ

    منظورم خودِ شخصيت نبود. منظورم نصب نشدن توسط خداوند بود و نصب شدن توسط مردم و اينكه بعد مردم بيايند و بگويند به طرف اميرالمومنين!درضمن.!امام حسن ع فردي معصوم بودند و اين آقايي كه همه خون در رگهايشان را به او هديه ميكنند ما نميدانيم مومن است يا چه است.حتي اگر ظاهرش هم مومن باشد كه ظاهرا اين را هم اگر خوب نگاه كنيم نيست، ما از باطنش خبر نداريم!چطور ميتوانيم او را به عنوان ولي الله نصب كنيم و به او لقب مقام عظمي بدهيم؟!
    + .... 
    اگر حسن ع را خداوند نصب نكرده بود چه فرقي ميبود بين حسن و معاويه؟!
    بله از جهت عدم امامت فرقي نبود اما صرفنظر از اين مساله, تفاوت بي نهايت بود. مثلا امام حسن را قبل از امامتش در نظر بگيريد و بعد معاويه لعنة الله عليه را.!
    پاسخ

    ؟
    + مجنون 
    عزاداري و احيانا به تعويق انداختن جشن شادي يعني احترام به شخص فوت شده .
    هيچ اجباري براي اين احترام گذاشتن نيست .
    اين به خود فرد مربوط مي شه و در جامعه ي اسلامي هيچ کس حق ندارد کسي رو مجبور به انجام اين کار کنه .
    البته اگر واقعا جامعه يک جامعه ي اسلامي باشه همه به آنچنان درک عميقي رسيده اند که نيازي به اين برخورد ها نباشد .
    پاسخ

    وقتي برخي به فلان فرد احساس احترامي ندارند آيا زوري است كه عروسي اشان را عقب بياندازند؟در ضمن همين الان كسي به خليفه چپ نگاه كند مريدان خليفه حالش را حسابي جا مي آورند چه برسد به اينكه روز تشييع جنازه اش افرادي عروسي بگيرند...
    + کيش مهر 
    گاهي معاويه خليفه است و گاهي علي گاهي يزيد و گاهي حسن مجتبي فرق است بينشان

    پاسخ

    اگر حسن ع را خداوند نصب نكرده بود چه فرقي ميبود بين حسن و معاويه؟!
    + ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

    افراد حكومتي براي حفظ جامعه و جون منو تو مثلا مذهبي و عشق شهدا اين كارو ميكنن
    پاسخ

    آها يعني اگه فرداي فوت خليفه عروسي بگيريم جامعه متلاشي ميشه و جون من و توي مثلا مذهبي دخطر ميفته كه افراد حكومتي مجبورن عروسي مارو سركوب!! كنند؟! :دي